حـرفت که مـی شود با خـنده می گویم : یـادش بـخـیر ، فــرامـوشـش کـردم ... اما نـمیدانـنـد هـــنوز هـم کـسی اشــتباه تـماس میـگـیرد سست مـیـشـوم که نـکند تـو بـاشـی ....